سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 94 آذر 18 , ساعت 9:46 صبح

 

قدم می زنم در باغ خاطرات

جز تو نمی بینم

جز تو نمی خوانم

جز تو نمی خواهم

همیشه بهار است

همیشه صدای عشق دلم برمی آید

که از منِ عاشق خفته جان برایت می خواند

با خیالت قدم می زنم

تو می خندی

چشم هایم بسته

لمس این رویا چه زیباست

رویای تو در نزدیکی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ